English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8707 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
guild socialism U اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
social contract U اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
food stamp program U برنامه کمک مواد غذائی ازطرف دولت به نیازمندان
bounties U تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
letters patent U نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
mercantilism U روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
identic notes U منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
animism U اعتقاد باینکه ارواح مجرد وجود دارند اعتقاد بعالم روح و تجسم ارواح مردگان
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state U دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
federal state U دولت متحده یا دولت اتحادی
real will U مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
oligopoly U انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
authoritarainism U نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
on the other hand U ازطرف دیگر
parsonally U ازطرف خود
apart from that <adv.> U ازطرف دیگر
beside U ازطرف دیگر
edgeways U ازطرف لبه
withil U ازطرف دیگر
otherwise <adv.> U ازطرف دیگر
on the other side <adv.> U ازطرف دیگر
on the other hand <adv.> U ازطرف دیگر
by the same token <adv.> U ازطرف دیگر
at the same time [on the other hand] <adv.> U ازطرف دیگر
alternatively <adv.> U ازطرف دیگر
order [placed with somebody] U سفارش [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] U دستور [ازطرف کسی]
hall mark U نشان عیارکه ازطرف
regius professor U استاد منصوب ازطرف پادشاه
pronunciamento U بیانیهای که ازطرف شورشیان منتشرمیشود
matronymic U اسم مشتق ازطرف مادر
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
self feeder U ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
exchange control U نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
gammadion U چلیپایی که برانتهای هریک ازچهارخطان ازطرف حرکت عقربه ساعت رس
nationalized industries U صنایع دولتی
fine art U صنایع مستظرفه
figure of speech U صنایع ادبی
primary industries U صنایع اولیه
woodcraft U صنایع چوبی
imagery U صنایع بدیعی
heavy industries U صنایع سنگین
steel industries U صنایع فولادی
heavy industry U صنایع سنگین
related industries U صنایع مرتبط
nationalized industries U صنایع ملی
handicrafts U صنایع دستی
key industries U صنایع کلیدی
consumer industries U صنایع مصرفی
utility U صنایع همگانی
indigenous industries U صنایع بومی
chemical industries U صنایع شیمیایی
government owned industries U صنایع دولتی
indigenous industries U صنایع محلی
handcraft U صنایع یدی
food industries U صنایع غذایی
key industries U صنایع اصلی
metal industries U صنایع فلزی
figures of speech U صنایع بدیعی
knowledge industries U صنایع اطلاعاتی
weave U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
weaves U حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
dilettante U دوستدارتفننی صنایع زیبا
antitrust U یااتحادیههای بزرگ صنایع
increasing cost industry U صنایع با هزینههای افزایشی
dilettanti U دوستدارتفننی صنایع زیبا
government owned industries U صنایع متعلق بدولت
plastic arts U صنایع پلاستیکی یا قالبی
heavy goods U محصول صنایع سنگین
dilettantes U دوستدارتفننی صنایع زیبا
aesthetes U طرفدار صنایع زیبا
industrially U از نظر حرف و صنایع
aesthete U طرفدار صنایع زیبا
purple patch U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
purple passage U نوشته اراسته به صنایع بدیعی
protectionists U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
minerva U صنایع یدی خدای پزشکی
protectionist U طرفدار حمایت از صنایع داخلی
industries and mines U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
chamber of commerce U اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
cartels U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
cartel U اتحادیه صاحبان صنایع مشابه
monopoly U انحصار
premption U انحصار
monopoly U انحصار حق
monopolies U انحصار حق
monopolies U انحصار
restriction U انحصار
restrictions U انحصار
eia U Association ElectronicIndustries سازمان صنایع الکترونیک
florulent U خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
industrial U دارای صنایع بزرگ اهل صنعت
to protect home industry U صنایع درونی را حفظ وتشویق کردن
corners U انحصار موقتی
legal monopoly U انحصار قانونی
corner U انحصار موقتی
bilateral monopoly U انحصار دوجانبه
absolute monopoly U انحصار مطلق
monopolism U انحصار طلبی
monopolism U انحصار گرایی
monopolist U صاحب انحصار
oligopoly U انحصار فروش
monopolism U اصول انحصار
oligopoly U انحصار چندجانبه
monopsony U انحصار خرید
monopolosm U اصول انحصار
monopolization U انحصار طلبی
monopolist U انحصار خرید
perfect monopoly U انحصار کامل
monopolist U انحصار طلب
monopolist U طرفدار انحصار
natural monopoly U انحصار طبیعی
bilateral monopoly U انحصار دو جانبه
institutional monopoly U انحصار نهادی
duopoly U انحصار دو گانه
duopoly U در انحصار دو فروشنده
taxation of monopoly U مالیات بر انحصار
pure monopoly U انحصار خالص
public monopoly U انحصار دولتی
exclusion principle U اصل انحصار
selling monopoly U انحصار فروش
duopoly U انحصار دو نفری
exclusiveness U محدودیت انحصار
cornering U انحصار موقتی
monopolies U انحصار فروش
monopoly U انحصار فروش
monopolization U انحصار کردن
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
duopsony U انحصار دو جانبه خرید
duopsony U انحصار دو قطبی خرید
duopoly U انحصار دو جانبه فروش
monopolising U بخود انحصار دادن
duopoly U انحصار دو قطبی فروش
letter testamentary U تصدیق انحصار وراثت
discriminating monopoly U انحصار تبعیض امیز
charge and discharge statements U حساب انحصار وراثت
certificate of exclusive inheritance U گواهی انحصار وراثت
monopolist U وابسته بصاحب انحصار
regulated monopoly U انحصار نظارت شده
monopolize U بخود انحصار دادن
monopolizes U بخود انحصار دادن
monopolized U بخود انحصار دادن
monopolises U بخود انحصار دادن
monopolised U بخود انحصار دادن
monopolizing U بخود انحصار دادن
price discriminating monopoly U انحصار تبعیض قیمت
complete oligopoly U انحصار چند جانبه کامل
collusive oligopoly U انحصار چند جانبه سازشکارانه
price market U وضع کردن قیمت در انحصار
price setter U قیمت وضع کردن در انحصار
oligopsony U انحصار چند جانبه خرید
imperfect oligopoly U انحصار چند جانبه ناقص
euphuism U انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
duopoly U انحصار فروش کالا بین دونفر
corners U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
privity in contract U انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
duopsony U انحصار خرید کالا بطور دونفری
corner U انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
circumscription U انحصار فضایامحیط محدود ومشخص شده
protect home judustry U حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
credence U اعتقاد
believing U با اعتقاد
faiths U اعتقاد
confidence U اعتقاد
unbelieving U بی اعتقاد
confidences U اعتقاد
belief U اعتقاد
faith U اعتقاد
misbeliever U بی اعتقاد
strike pay U حقوق ایام اعتصاب که ازطرف سندیکاهای کارگری به اعتصاب کنندگان پرداخت میشود
credits U اعتقاد کردن
trusts U اعتقاد اعتبار
trinitarianism U اعتقاد به تثلیت
hylicism U اعتقاد به مادیات
ism U اعتقاد رویه
trust U اعتقاد اعتبار
trusted U اعتقاد اعتبار
crediting U اعتقاد کردن
credited U اعتقاد کردن
credibly U از روی اعتقاد
credit U اعتقاد کردن
creationism U اعتقاد به افرینش
anomy U اعتقاد به بی نظمی
anomie U اعتقاد به بی نظمی
misbelieve U بی اعتقاد شدن
convictions U اعتقاد راسخ
conviction U اعتقاد راسخ
fairyism U اعتقاد به جن و پری
determinism U اعتقاد به جبر
cloaca theory U اعتقاد به مقعدزایی
relativism U اعتقاد به نسبیت
theism U اعتقاد بخدا
fetishism U اعتقاد به طلسم
Recent search history Forum search
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1فیلم اموزش صنایع دستی
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0 کاتین به انگلیسی چیست
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com